ثبت شده درتاریخ یکشنبه4 ابان 99 بشماره سریال درسایت شعرنو
اینستاگرام
دراین تاریکی شبها، چگونه راه خودجویم
که ذهنم نخ نما گشته، کجاپیداکنم کویم
یکی همچون منِ تنها، تویی سرگرم شیدایی
تهی گردیده آغوشم، زمانه کرده جادویم
شدم مانند آن شعری، ندارد واژهای خندان
قلم مجنون ودیوانه، غزل درقافیه حیران
نویسد هرچه میخواهد، اسیروبرده میباشم
ولی هرگز نمیداند برایم مرده آن چشمان
اسارت میبری دل راتوبا آن چشم ابرویت
ازاینجا رفته ام دیگر پریشان کم بکن مویت
گمان کردم تازاهد پیشهای ، اماندانستم
که عمری من گره دادی ، میان تاب گیسویت
خودم گم کرده ام درخود،زحال خودشدم غافل
حدیث عاشقی دردیست، برایم رنج بی حاصل
چنان خالی شدم ازعشق، فراموشم شده یادت
نمیخواهم که بع ازاین، شوم من عاطل وباطل
s@rv
shereno.com/profile.php?=5531
sheresarv.blogfa.com